مترجم: نازی نظاملی، شايان شمس

سرپرست گفتار: رضا آفتابی

• صدا، نقش بزرگی در حیات‌بخشیدن به فیلم‌های این چنینی داره. صدا، به عنوان بعد چهارم، به کاراکترها بُعد ...

مترجم: نازی نظاملی، شايان شمس

سرپرست گفتار: رضا آفتابی

• صدا، نقش بزرگی در حیات‌بخشیدن به فیلم‌های این چنینی داره. صدا، به عنوان بعد چهارم، به کاراکترها بُعد، وزن و اندازه می‌ده.
• رویکرد من به میکس صدای فیلم شامل نگاه‌کردن مدام به اون نمایشگر بزرگ بود. به داستان و روایت. پشت هر برداشت و هر حرکت دوربین یه فلسفه وجود داره.
• به نظرم فیلم دوم خیلی هیجان انگیزه. پیتر به مخاطب یه چیز نو و تازه رو ارائه می‌ده. یعنی همون چیزایی که به‌خاطرش می‌ریم سینما.
• من خوشحالم پیتر هابیت رو دوباره به صورت فیلم درآورد. و اما موسیقی. اگه شما به موسیقی یکی از صحنه‌ها دقت کنین، البته نباید اینو بگم ولی می‌گم، صدا فضا رو دربرنمی‌گیره بلکه تقریباً مستقیم وارد می‌شه. بعد وقتی بیلبو زخمی می‌شه صدا منبسط می‌شه و اون از پشت صخره بیرون می‌آد. بعد زیرنویس ۱۲ سال بعد. موسیقی بلند می‌شه و کل اتاق رو دربرمی‌گیره. اینکار و فقط برای نشون دادن این قضیه کردم. و بعد داستان ادامه پیدا می‌کنه.
• ارباب حلقه‌ها در دل زمین می‌گذشت و حال و هوای صحنه‌ها برمی‌گشت به توصیفاتشون در کتاب.
• نکته‌ی جالب در مورد فیلم دوم اینه که مکان‌ها تغییر کرده و ما قبلاً واردشون نشدیم. و یکی از محیط‌های مورد علاقه‌ی پیتر با توجه به ساند افکت ها، دالان‌های هوا بود. دالان‌های عظیمی که ظاهراً انتهایی ندارن. صدای هوا در اونجا اهمیت زیادی داره. همچنین کم یا بلند بودن صدا حائز اهمیته.
• همه چیز درباره‌ی اسماگ به صدای بندیکت کامبربچ بستگی داره. اما علاوه بر این، اسماگ یه موجود زنده‌ است، اون خرخر و غرش می‌کنه و نفسش آتشینه. روی صدا و غرش و آتیشش باید کار می‌کردم و با دیالوگ هماهنگش می‌کردم. باید مطمئن می‌شدم مشکلی پیش نمی‌آد. امتداد صداهاش به نحوی به غرش ختم می‌شد. باید حواسم به این موارد می‌بود. گفتار و غرش مکمل هم بودن ولی در عین حال تداخل نامناسبی نداشتن.
• شیوا و رسا بودنِ دیالوگ هدف اصلی ماست. وقتی موسیقی در حال انجام وظیفه است، دنیای من، یعنی ساند افکت، از سر راهش می‌آد کنار و می‌ذاره نفس بکشه.
• کارگردان به دنبال عواملیه که بهترین واکنش احساسی رو به دنبال داشته باشن. چیزی که حس رو به داستان اضافه کنه و نه کم. می‌تونه موزیک غالب باشه، می‌تونه افکت باشه، و یا خود گفتار در خیلی از مواقع.
• پیتر درمورد حرکت دوربین، جهت نگاه و حالات صورت خیلی خوب عمل می‌کنه. هاوارد هنگام ساخت موسیقی حواسش به این مسائل هست. اما بعضی وقت‌ها از دست درمی‌ره. من سعی می‌کنم تِرَک رو خوب بشناسم و بفهمم چی می‌گذره. مثلاً بفهمم ویولن سل خیلی لطیفه و داره از دست می‌ره. بعد سعی می‌کنم تقویتش کنم.
• من و پیتر همکاری نزدیکی داریم. روز به روز، هفته به هفته. ما توی این سه‌گانه همکاری بارزی داشتیم. این هفتمین فیلمیه که بر اساس نوشته‌های تالکین انجام دادیم. ارتباط کاری خیلی خوبیه.
• یکی از مشغولیت‌هام با افکت، طراحی صدا در محیط‌های داخلی بود. کار خیلی سختی بود، چرا که طولانی شدنِ حضور در یه مکان و مثلاً وجود باد می‌تونست تاثیر گفتار، موسیقی و ساند افکت‌ها رو کمتر کنه.

تکنولوژی Atmos امکانات بسیار پویا و جالبی رو در خصوص صدا در اختیار ما قرار داد. البته برای کسی که میکس می‌کنه Atmos می‌تونه یه چالش باشه، ولی از نوع خوب. ما تو فیلم دوم هابیت از این تکنولوژی بهره بردیم. امکانات صوتی جالب بیشتری در اختیار داشتیم تا داستان رو بهتر روایت کنیم.

• صحنه‌هایی هست که عنکبوت می‌ره بالاسر بیلبو. با Atmos می‌تونی عملاً این رو نشون بدی. کریس اینکارو می‌کنه، صدا رو می‌گیره و می‌بره بالا سرت. به نظرم اینطوری وحشتناکتره. البته مخاطب باید قضاوت کنه.
• ما درگذشته به همچین کاری فکر می‌کردیم ولی توانایی و امکاناتش رو نداشتیم. برای همین چیزا همچین سیستمی رو درست کردن. به چیزی احتیاج بود که بشه صدا رو روی محور عمودی هم جابجا کرد، نه فقط به طرفین. تا بتونین مطابق میلتون حرکتش بدین.
• تو این فیلم از یه محیط به محیط دیگه‌ای می‌ریم. این موضوعِ به شدت مهمیه. اینطوری احساس واقعیت بیشتر درک می‌شه.
• تو سیستم Atmos، جلو، وسط و عقب وجود داره. و همچنین توی سقف. می‌تونه کل سقف باشه یا بخش‌های از اون، مثل ستاره. بله پیچیده‌تر و چالش‌برانگیزتره. ولی گزینه‌های صدای بیشتری برای انجام کارای جالب در اختیارمون می‌ذاره تا داستان رو بهتر روایت کنیم.
• بخش اعظم کاری که می‌تونی با صدا بکنی به تصویر بستگی داره. اگر در زمان فیلم‌برداری توجه کافی به صدا و امکان حرکت اون نداشته باشین بعداً کار زیادی نمیشه کرد.
• یکی از کارهایی که دوست دارم برای پیتر انجام بدم و اجازه‌اش رو بهم می‌ده، ساختن صدایی که می‌تونه خیلی شدید و خشن و بعد خیلی ساده و آروم بشه. و این برای من یه چالش بزرگ و در عین حال جذابه.